حال همه "اصلاحات" ميخواهند
جنگ اسم رمز ها
منصور حکمت
"اصلاحات خاتمى"، که ورد زبان طيف وسيعى از دکاندارهاى سياسى در ايران و جهان است، قصه "قباى تازه امپراطور" را به ذهن مياورد. جماعتى در ٥ قاره دم گرفته اند و در مدح اين "اصلاحات" (که گويا حتى عملى شده است و ما خبر نداريم) دف ميزنند و کف به دهان مياورند، بى آنکه بتوانند دو کلمه بگويند چيست و از چه قرار است. عنوان "اصلاحات" براى اردوى دوم خرداد همان نقشى را پيدا کرده است که بطرى کمر باريک براى کوکاکولا دارد. علامت مشخصه اين اردوگاه است، لقب و آرم شان است .
و لاجرم طبيعى است که وقتى جناح راست اخيرا برآن شد که خود راسا وظيفه "اصلاحات" را بر عهده بگيرد و مراجعى براى تميز "اصلاحات" خودى و غيرخودى و آمريکايى و اسلامى تشکيل بدهد، فغان دوم خردادى هاى دانشجو و وکيل مجلس بلند شد. اين ديگر سلب هويت از دوم خرداد است. دقيقا همينطور است. خامنه اى و شرکاء و کيهانى هايى که حتى کرکره دفتر کارشان هم بوى ضخم خون گرفته است، عزم کرده اند که بهر قيمت قبل از همهمه بيشتر مجلسى ها و شروع کمپين انتخابات رئيس جمهورى اين عبارت را از دست دوم خرداد بگيرند و به نفع "نظام" مصادره کنند. حال همه و در راس همه خود رهبر "اصلاح طلب" شده اند. هنوز جنازه عبارت "جامعه مدنى" روى زمين است که جبهه جديدى در "جنگ اسم رمز ها" باز ميشود .
و اينها واقعا چيزى بجز يک مشت اسم رمز نيستند و هرکس، از قماش "دکتر" دوم خردادى هاى ريز و درشت اپوزيسيون بورژوايى دربدر ايران، که اين کلمات را تحت اللفظى بفهمد و جدى بگيرد دارد با سرنوشت خودش بازى ميکند و بلاهتش را عيان ميکند. جالب است که از ميان تمام معترضين به مصادره اين عبارت "اصلاحات" توسط راست، يک نفر پيدا نميشود که بگويد مضمون اين اصلاحات بالاخره چه بوده و يا چه قرار است باشد. اين اصلاحات شامل چيست؟ آيا قرار است مطبوعات آزاد بشود، طورى که مثلا انترناسيونال هفتگى را هم بتوان در ايران نوشت و چاپ و پخش کرد؟ آيا قرار است تشکيل احزاب و تشکلهاى سياسى و صنفى و دفاعى آزاد باشد، طورى که حزب کمونيست کارگرى هم بتواند علنا کار کند و ميتينگهايش را در استاديومها بگذارد و کانال تلويزيونى داشته باشد، کارگران بتوانند شورا و سنديکا تشکيل بدهند، آزادانه قرارداد ببندند و يا اعتصاب کنند؟ آيا قرار است بشود بى خدا بود يا بهايى و يهودى بود و مثل آدم زندگى کرد؟ آيا قرار است حجاب اجبارى زنان لغو بشود و بعد از ٧ هزار سال تمدن مکتوب بشرى مردم اجازه انتخاب تن پوششان را کسب کنند؟ آيا قرار است زن انسان اعلام بشود، آيا قرار است محاکمات متهمين علنى باشد و حساب و کتاب داشته باشد. آيا قرار است زندانهاى مخوف و شکنجه گاهها تعطيل شوند و مجازات اعدام لغو شود و ساواما ها و مامورين و دستگاههاى خفيه از هر قماش مرخص شوند، آيا قرار است حقوق کودکان احقاق بشود، آيا قرار است دستمزدها بالا برود، بيمه بيکارى و طب رايگان داير بشود، آيا قرار است دولت به انتخاب آزادانه مردم متکى و موکول بشود، آيا قرار است زندانيان سياسى آزاد بشوند و قاتلين صدها هزار مردم در اين سالها مورد مواخذه قرار بگيرند؟
آيا تاکنون يک کلمه راجع به اين ابتدايى ترين حقوق مدنى مردم از زبان اين مصلحين بدلى شنيده ايد؟ خير، اصلاحات اسم رمز يک تجديد تقسيم قدرت ميان جناحهاى جمهورى اسلامى است. "اصلاحات" نفى "انحصار طلبى" است. پرچم سهيم شدن مجدد شاخه هاى ديگرى از نهضت اسلامى و ملى در حکومت اسلامى است. و اين را البته انصافا از سر فرقه گرايى و رقابت جناحى نميخواهند. فراخوان فرقه دوم خرداد براى گشايش دروازه حکومت بروى خودى هاى قديمى و حلقه وسيعتر مدافعان ديرين خمينى، فراخوانى براى نجات اسلام و نظام از چنگ مردم است. دوم خردادى ها معتقدند که حکومت با اين پايه تشکيلاتى و جنبشى باريک در برابر مردم بسرعت واژگون ميشود. بايد اين پايه را وسيع کرد تا بتوان جلوى موج اعتراض مردم براى تغييرات واقعى مقاومت کرد. اين "اصلاحات" بر سر حقوق کودک و کارگر و زن و انسان و دگر انديش و سوسياليست و بى دين و بر سر معاش و بهداشت و رفاه نيست. بر سر مقاومت در برابر اينهاست .
اين فاز نيز ميگذرد. عبث بودن و تشريفاتى بودن اين جدل اخير بر سر عبارت "اصلاحات"، درست مانند جدل چندى قبل بر سر "توسعه سياسى يا اقتصاد" گواه گنديدگى عملى نيروهايى متشکله حکومت اسلامى و سترونى سياسى آنهاست. دوم خرداد فاقد يک پلاتفرم اعلام شده و يا ضمنى و عملى حتى براى نيمبند ترين تعديل ها در حکومت اسلامى است. بازى "خاتمى=اصلاحات=خاتمى" ديگر هيچکس، حتى سياستمداران و مفسران پراگماتيست غربى را هم که کسب شان ايجاب ميکند خاتمى چى باشند سرگرم نميکند. اينها شاتره و ١٨ تير تهران و جنبش در آبادان را ميبينند. از طرف ديگر حتى اخذ عبارت "اصلاحات" توسط راست تمام باد اين جناح را خالى ميکند. تنها خاصيت فصل مشترک ساختن با دوم خرداد از هم پاشاندن انسجام فرقه اى و خرد کردن روحيه کادرهاى سازمانى و اوباش خيابانى راست است. با هر مجادله اينچنينى جناحها، در متن يک استيصال سياسى - اقتصادى علاج ناپذير، جمهورى اسلامى يک قدم به پايان کارش نزديک تر ميشود .
انترناسيونال هفتگى شماره ١٢
٣١ تير ١٣٧٩ - ٢١ ژوئيه ٢٠٠٠